این درخواست روز چهارشنبه مطرح شد و مبنای آن نیز گزارشی است که کارشناسان این کمیسیون طی 3 ماه از اوضاع و احوال افغانستان تهیه کردهاند.
این گزارش ضمن اعتراف به نفوذ فوقالعاده ایران در افغانستان، 3 عامل را در این زمینه مهم دانسته است: پیوندهای عمیق فرهنگی ایران و افغانستان، کمک صادقانه ایران به بازسازی افغانستان و خصوصاً حوزه جنوب و جنوب غرب و جدیت ایران در امر مبارزه با قاچاق مواد مخدر.
این گزارش زمانی منتشر میشود که کشورهای غربی واقعاً در باتلاق افغانستان گرفتار آمدهاند. در حالی که انتظار میرفت ظرف یکی دو سال به غائله افغانستان برای همیشه خاتمه داده شود اکنون زمان بسیار طولانی شده و آینده نویدبخشی هم قابل تصور نیست.
از سوی دیگر خیزش طالبان علیه نیروهای غربی روزبهروز ابعاد تازهای بهخود میگیرد، تلفات نیروهای غربی روزبهروز افزابش مییابد، افکار عمومی کشورهای غربی نسبت به تداوم حضور نظامی کشورشان در افغانستان روند منفی به خود گرفته و در مجموع نه تنها در افغانستان عرصه به این کشورها تنگ شده است بلکه هیچ راه خروج آبرومندانهای از این موقعیت نیز وجود ندارد.
در این شرایط آنها به کشوری برای برونرفت از این وضعیت روی آوردهاند که تا دیروز حاضر به پذیرش نقش آن را افغانستان نبودند. به نظر میرسد واقعیتهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی صحنه افغانستان، خود را بر سران کشورهای غربی تحمیل کرده است و آنها را وادار کرده به نقش سازنده و جایگاه ممتاز ایران در افغانستان اعتراف کنند.
اگرچه علل و عوامل متعددی در ارتقای جایگاه ایران در افغانستان موثر بوده است اما یکی از مهمترین آنها توجه به مردم افغانستان به عنوان مهمترین معیار سیاست خارجی ایران در افغانستان است.
حاکمیت رویکردهای اسلامی بر سیاست خارجی ایران و پیوند عمیق تاریخی، فرهنگی و دینی بین ملت ایران و افغانستان باعث شده است تا ایران اصولاً ملاحظات مردم افغانستان را به عنوان مبنای اصلی جهتگیری سیاست خارجیاش نسبت به افغانستان در نظر گیرد.
بنابراین وقتی سیاست خارجی ایران نسبت به افغانستان بر این مبنا طراحی و تنظیم شود بدون تردید در میان مردم افغانستان نیز طرفداران زیادی پیدا خواهد کرد و در نهایت این فرآیند به ارتقای جایگاه ایران در افغانستان میانجامد.
شاخصهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مردم افغانستان است. در طول نهضت 14ساله مقاومت مردم افغانستان علیه حکومت کمونیستی کابل و ارتش سرخ، ایران به رغم تمامی مسائل و مشکلات در کنار مردم افغانستان قرار گرفت.
پس از آن، وقتی جنگ داخلی میان نیروهای داخلی در افغانستان شروع شد، ایران در جهت آشتی ملی حرکت کرد و در این مسیر سعی نمود کمترین آسیب بر ملت افغانستان وارد آید. در دوره حکومت طالبان، ایران هماهنگ با خواست عمومی مردم افغانستان، در تضاد با طالبان حرکت کرد و در نهایت پس از سال 1380 نیز در موافقت با مردم افغانستان به سمت حمایت از وضع موجود تمایل پیدا کرد.
در عرصه بازسازی افغانستان نیز ایران تنها کشوری است که تعهدات خود را به بهترین وجه ممکن انجام داده است، به گونهای که در گزارش کمیسیون دفاع مجلس عوام انگلیس منطقه جنوب و جنوب غرب افغانستان به عنوان منطقه نمونهای در نظر گرفته شده که توسط ایران بازسازی شده است.
صرفنظر از همه این مسائل، از دید مقامات ایرانی، ثبات در افغانستان ارتباط تنگاتنگی با ثبات امنیت در ایران دارد. از این منظر، جمهوری اسلامی ایران بر آن است تا با یک رویکرد توسعهمحور، ضمن کمک به صلح و امنیت در افغانستان، به رشد و توسعه اقتصادی این کشور به عنوان زیربنای صلح، کمک کند.
چنین رویکردی کاملاً در تضاد با رویکرد امنیتمحور کشورهای غرب قرار دارد. اگر بخشی از توجهات امنیتی کشورهای غربی معطوف به بازسازی و توسعه اقتصادی افغانستان میشد اکنون موقعیت آنها در افغانستان اینگونه متزلزل به نظر نمیرسید.